روژان، رادمان، رادمهرروژان، رادمان، رادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

سه قلوهای من

گرفتن آزمایش از رادمهر

1391/5/31 2:00
نویسنده : مریم
1,035 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی های قشنگم که همه عمر، جون، زندگی، شب و روزم شدید دوستتون دارم قلب

رامهرم پسرکم عزیزکم عسلکم جیگرم عمر و روحم تا به امروز 5 تا دکتر بردمت بخاطر این بالا آوردنهای مداومت همچنان شیر کم میخوری خیلی هم بد میاری بالا از دماغ و دهنت گلکم وقتی اینجوری تمام وجودم آزرده میشهگریه

این دکتر آخر برات یه سری آزمایش نوشته بود که با مامان بزرگ گلی و دایی امیر حسین رفتید آزمایشاتو در بیمارستان پارس انجام دادی از زمانی که رفتی تا برگشتی خونه همچنان اشک ریختم ناراحتاسترسبمیرم مامان که انقدر ضعیف شدی گلم تو از رادمان و روژانم سبک تر شدی وقتی اومدی خونه حال و حوصله نداشتی دستای کوچیک کبود شده بود انگار درد میکرد وقتی دستای کوچولوتو ماچ کردم گریه کردی که اعصابم داغون شد مامانی هم با تو گریه کردگریهدل شکسته

دایی حسین می گفت ازت زیاد خون گرفتن تو هم زیاد گریه کردی بمیرم برای اون تک تک اشکهای که ریختی گلم نگرانبیچاره مامان بزرگ هم حالش بد شده بود بخاطر اون اشک های که ریختی مامان بزرگ میگفت وقتی ازت خون می گرفتن تو به مامان بزرگ نگاه میکردی و گریه میکردی مامان بزرگ به آقای که ازت خون می گرفت گفته بود آقا نمی خواد بگیری تمومش کن ولی دایی حسین به مامان بزرگ گفته بود بابا جون برای سلامتیشه تا ببینن ایشالا مشکلی نداشته باشه که مامان بزرگ رفته بود پشت در ایستاده بودآخ وقتی اومدید خونه براتون یه سوپ خوشمزه با ماهیچه درست کرد که بخورید ماشالا سوپو خوب خوردید

خدایا تو قسم به این ماه پر از برکت و رحمتت بچم مشکلی نداشته باشه و جواب آزمایش پسرم خوب باشه و این بالا آوردنهای مداومش زود خوب بشه خدایا سه قلوهامو که تو بمن هدیه کردی خودمو و همسرم به عظمت و بزرگیت میسپارم خدا خودت خانواده 5 نفری منو از بیماری، از اتفاقهای ناگوار، از آدمای بدنظر و حسود و از فقر در پناه خودت حفظ کن خدایا خیلی دوستت دارم  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)