روژان، رادمان، رادمهرروژان، رادمان، رادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

سه قلوهای من

دلنگرانیهای مامان تمومی نداره

1391/12/7 9:38
نویسنده : مریم
1,010 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی های گلم الهی مامان فداتون بشه که انقدر ضعیف هستید

هر هفته یکی از شما تو بغل مامان بسمت مطب دکتر، انقدر دکتر رفتیم دیگه از منشی وقت نمی گیریم همین جوری میریم انقدر دکتر بهتون آنتی بیوتیک داده که دیگه روی بدنتون زیاد تاثیر نداره مخصوصا" تو رادمهرم نمی دونم دیگه چیکار کنم بخدا خودم هم خسته شدم

واییییییییییییییییییییییییییییییییییییی واییییییییییییییییییییییییییییییی از غذا نخوردناتون حسابی لج منو درمیارید فقط یکم سوپ میکس شده میخورید، تو روژی مامان از داداشا یکم بهتری خدایا به فریادم برس نی نی های من دیگه یکسال و سه ماهشون شده یه کاری کن زود به غذا خوردن بیوفتن

وایییییییییییییییییییییییییییییی از اذیت کردناتون که هر وقت میخواد دندون دربیاد یا تو نق و نوق بسر میبرید یا همدیگرو انقدر گاز میگیرید که نگو

واییییییییییییییییییییییییییییی از اینکه هر کدوم از شما یه اسباب بازی برای بازی برمی داره اون یکی یا گریه میکنه اونو میخواد یا اینکه بزور میگیره اون یکی گریه میکنه

واییییییییییییییییییییییییییی همه چیزمو شکستید انقدر در کابینت ها رو باز و بسته کردید که تمام کابینت آشپزخونه رو با چسب و کیسه فریزر بستم امان از فریزر یخچال که انقدر باز و بسته کردید که بزودی اونم خراب میشه

واییییییییییییییییییییییییی از بی خوابی های شبانه هر 2 ساعت یکیتون بیدار میشه و گریه میکنه وقتی بیدار میشه مجبورم بزام رو پام 5 تا 10 دقیقه تکون بدم تا بخوابید وقتی که مریضید که تا صبح گرفتاریم دیگه فکر کنم دارم آرتروز زانو میگیرم چون شدیدا" زانوی سمت راستم و کمرم درد میکنه

خدایییییییییییییییییییییییییییییییییییییا الهیییییییییییییییییییییییییییییییییی اول سلامتی برای خودم و همسرم و نی نی هام بعد صبر صبر صببببر صبببببببببببببببببببببببببر صببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببر صبببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببر به من بده

خدایا مثل همیشه میگم دوست دارم و خودمو و خانواده 5 نفریمو به عظمت و بزرگی تو مسیپارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان سروش و سروین
15 اسفند 91 15:36
سلام مامان سه قلوها. خدا قوت درکتون می کنم. وقتی این پست رو خوندم یاد خودم و 4-5 سال پیش افتادم. فقط براتون آرزوی سلامتی و صبر می کنم.
مامان ملیکا کوچولو
22 اسفند 91 2:14
سلام عزیزم.الان که دارم این کامنتو برات میذارم دخترم خوابه و من فرصت کردم بیام کارای وبلاگشو انجام بدم. وب شما رو که دیدم مشتاق شدم همه مطالبتو خوندم. میشه گفت شوکه شدم. ما یکیشو نمیتونیم جمع کنیمخدا انشاالله بهت قوت بده. راستی مگه شما وهمسرت کم خونی دارید؟ اگه نداشته باشید که رادمهر تالاسمی نمیگیره. این دکترا فقط بلدن دل ادمو بلرزونن. توکل به خدا. انشاالله که سلامته. من لینکت کردم.اخه مطالبت خیلی برام جالبه. به وب ملیکا جونی منم بیا. خوشحال میشم. دعا میکنم خدا هم به خودت و هم به نی نی های نازت سلامتی روزافزون عطا کنه. امین


الناز مامان بنیا
24 فروردین 92 15:27
خدا بهت صبر بده خیلی بامزه مینویسی