تولد دو ماهگی و بستری شدن نی نی های من (بدترین روزهای زندگی من)
سلام نی نی های ناز و دوست داشتنی من مامان قربونتون بره الهی
کوچولوهای مامان این روزها سخت ترین و تلخ ترین روزهای زندگی مامان بود چون شما گل های مامانی مریض شدید
تو رادمهرم اولین نفری بودی که مریض شدی 4 روز بیمارستان بودی چقدر مامانی عذاب و ناراحتی و دلنگرانی کشید وقتی بعد از 4 روز از بیمارستان مرخص شدی اومدیم خونه دیدم که روژان و رادمان هم سخت مریض شدن بعد اونارو بردیم بستری کردیم وای اگر بدونید که مامان داغون شده از بس برای شما گریه کرده و نگرانی و بی خوابی کشیده از زمان بدنیا اومدن شما من خیلی سختی کشیدم از بستری شدن شما تو ان آی سیو که با زخم بخیه سزارین به سختی راه می رفتم و درد داشتم هر روز میودم بیمارستان از صبح تا شب کنار شما بودم تا بی خوابی های شبانه روزی که برای شما کشیدم حالا که مریضی شما منو داغون داغون کرده نی نی های ناز من مامان هم مریض شده تمام انرژی که داشته ته کشید ولی حاضره برای سلامتی و راحتی شما تمام سختی ها رو تحمل کنه فقط شما خوب و سالم باشید مامان دیگه غم نداره
ایشالا هیچ مامان یا نی نی پاش به بیمارستان نرسه
خدایا میدونی چقدر صدات می کنم خدایا تو همیشه تو همه مراحل سخت زندگیم کنارم بودی منو حمایت کردی کمکم کردی تو همه موارد زندگیم خدایا مثل همیشه پشت و پناه من و همسرم و بچه هام باش خدایا مثل همیشه خودمو و خانوادم به تو می سپارم خدایا تو بهترین حامی و حمایت کننده هستی خدایا خیلی دوست دارم خیلی خیلی چون تو بهترینی بهترین تو بهترین شنونده ای وقتی دلم از این دنیا و مردمان پستش میگیره و میشکنه تو بهترین پشت و پناهی چون وقتی کمک می خوام اولین نفری که به کمکم میایی تو بهترین و مهربون ترین کسی هستی که بدون منت و حرف و حدیث تمام مشکلاتمو حل می کنی ازت می خوام تمام انرژیهای منفی، مریضی،چشم شور،آدم حسود، آدم تنگ نظر و از تمام کسانیکه نمی تونن خوشحالی و خوشبختی من و همسرمو ببینن و هرکس که چشم و نظری بدی به من و زندگیم داره از من و خانوادم دور کنی
خدایا بازم میگم دوست دارم دوست دارم دوست دارم