روژان، رادمان، رادمهرروژان، رادمان، رادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

سه قلوهای من

چهارشنبه سوری

1392/1/23 3:41
نویسنده : مریم
911 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی های گلم الهی مامان دورتون بگرده قلبانقدر مامانی درگیر شماست که فقط نداره بیاد تو وبلاگ براتون از شیرین کاریهایی که میکنید بنوسیهماچ

سال 91 هم با تمام بدیها ، خوبیها و سختیها گذشت امسال برای مامان از همه سالهای زندگیش زودتر گذشت یه سال سخت و پر تلاش برای مامان و بابا بود امسال آخقرار بود خونمونو عوض کنیم یه خونه بزرگتر و نزدیک به مامان بزرگ بخریم که دیگه مامان بزرگ براش سخت نباشه میاد خونمون ولی یه سری اتفاقات افتاد که مانع از این شد که ما خونمونو عوض کنیم ایشالا اگر قیمت خونه بالا نره سال 92 به امید خدا

بابایی امروز زودتر اومد خونه که به مامانی تو کارای خونه کمک کنه و قراره فردا هم نره سرکار تا ببینیم چی میشه

امشب میخوام بریم خونه مامان بزرگ گلی هنوز هوا تاریک نشده صدای تق و توق از خیابون میاد نمی دونم چرا انقدر عصبی هستم عصبانیتقربیا" همه کارها رو کردم امسال بر خلاف پارسال رفتم سبزه و یه هفت سین قشنگ خریدم

وای وای از دست تو رادمان مامان بابا هم رفت سه ماهی گلی براتون خرید وقتی بابا اومد و ماهی ها رو تو تنگ انداخت تو شروع کردی به گریه کردن تنگ ماهی رو میخواستی که دستتو بکنی توش و باهاشون بازی کنی  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الناز مامان بنیا
24 فروردین 92 15:26
همیشه وبلاکتو می خونم برام جالبه که 3 تا داری من با یکیش خل شدم همیشه شاد باشی